کلبه ی عاشقان.......

عشق پرنده ی شکسته بالیست که دفتر خاطرات را ورق میزند...........

کلبه ی عاشقان.......

عشق پرنده ی شکسته بالیست که دفتر خاطرات را ورق میزند...........

I ask God to take away my bad

 

از خدا خواستم عادت های زشت را ترکم بدهد . خدا فرمود : خودت باید آنها را رها کنی. I ask God to take away my bad habit . God said , no It is not for me to take away , but for you to give it up   از او خواستم روحم را رشد دهد . فرمود : نه تو خودت باید رشد کنی . من فقط شاخ و برگ اضافی ات را هرس می کنم تا بارور شوی . I asked God to make my spirit grow. God said, no. You must grow on your own!  But I will prune you to make you fruitful   از او خواستم لااقل به من صبر عطا کند . فرمود : صبر حاصل سختی و رنج است . عطا کردنی نیست ، آموختنی است . I ask God to grant me patience . God seaid , no Patirnce is a byproduct of tribulation . It isn't granted , it is learned .   گفتم : مراخوشبخت کن . فرمود : " نعمت " از من خوشبخت شدن ازتو . I asked God to give me happiness . God seaid , no . I give you blessings ; Happiness is up to you   از او خواستم مرا گرفتار درد وعذاب نکند . فرمود : رنج از دلبستگی های دنیایی جدا و به من نزدیک ترت می کند . I askesd God to spare me pain . God said , no . Suffering draws you apart from worldly cares and brings you closer to me    از خدا خواستم کمکم کند همان قدر که او مرا دوست دارد ، من هم دیگران را دوست بدارم . خدا فرمود : آها ، بالاخره اصل مطلب دستگیرت شد ! I asked God to help me love others , as much as He loves me . God said : Ahah , finally you have the idea . همه با هم بگویید : خدایا مرا ده ، که آن به . آمین یا رب العالمین

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد