دل من دیر زمانی است که می پندارد دوستی نیز گلی است مثل نیلوفر و یاس ساقه ترد ظریفی دارد بی گمان سنگدل است آنکه روا می دارد جان این ساقه نازک را دانسته بیازارد در زمینی که ضمیر من وتوست از نخستین دیدار هر سخن هر رفتار دانه هایی است که می افشانیم برگ وباری است که می رویانیم آب و خورشید و نسیمش مهر است گر بدان گونه که می بایست به بار آید زندگی را به دل انگیز ترین چهره بیاراید آنچنان با تو درآمیزد این روح لطیف که تمنای وجودت همه او باشد و بس