کلبه ی عاشقان.......

عشق پرنده ی شکسته بالیست که دفتر خاطرات را ورق میزند...........

کلبه ی عاشقان.......

عشق پرنده ی شکسته بالیست که دفتر خاطرات را ورق میزند...........

بیا تا بگو یم...............


((نشستم و گریه کردم؛ افسانه های قدیمی می گویند، هر چه در آبهای این رودخانه

بیافتد، چه برگ، چه حشره، چه پر یک پرنده، همه چیز در بستر این رودخانه، به سنگ بدل

می شود...؛ آه ؛ حاضرم هرچه دارم بدهم، تا بتوانم قلبم را از سینه بیرون بکشم، و آنرا به

رودخانه پرتاب کنم...؛ آنوقت دیگر نه رنجی می ماند، نه افسوسی، نه خاطره ای... ))

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد