کوله بارسفرت رفت و نگاهم را برد
نه تو دیگر هستی نه نگاهی که در آن دلخوشی ام سبز شود
سایه می داند که به دنبال نگاهت همچون ابر سر گردانم
هیچ کس گمشده ام را نشناخت
تابش رایحه ای بی خبر آورد کسی در راه است
چشمی از درد دلم آگاه است
کاش هیچوقت عشقی متولد نمی شد
که روزی احساسی بمیرد.
سلام
وبلاگ قشنگی دارین
اگه دوست دارید صاحب یک نوت بوک رایگان بشید حتما به این وبلاگ سر بزیند و اون رو هم لطفا لینک کنید برای دوستان
موفق باشید
سلام خوبین
وبلاگتون خیلی قشنگه
خیلی با حال می نوسین ولی حیف که اجازه کپی کردنشو نمیدین
امید وارم موءفق باشین