من از خدایه گل خواستم اون به من باغ داد من از خدا یه درخت خواستم اون به من یه جنگل داد من از خدا یه دوست خواستم اون به من تو روداد اگه اینو برام پس بفرستی از بهترین دوستم هستی حالا اینو برام تمام لیست بفرست تا ببینی چند نفر اینو برات میفرستن
وداع ...!
ــ آخرش هم با مزه خاک، آخرین پیک رو از باده بدمست مهر، نوش میکنم به سلامتی ماه نورانی همه شبهای بغض و گریهام...؛ به سلامتی راستترین عشقم...؛ به سلامتی شیرینترین زهرم...؛ و به سلامتی عزیز امشب و هرشب و لحظه لحظههای زندگیام!
ــ نوش!
اکنون که از پس زمان به این دوران کوتاه نوشتن در اینجا مینگرم، دلم تنگ میشود اگر دوباره نخواهم اینجا بنویسم و یا به اینجا باز گردم...؛
اما من از اینجا میروم...، میروم به آنجا که کسی مرا نمیشناسد...، آنجا که حرفهایم و عقدههای دلم را باز میکنم، بیآنکه دلم بلرزد و دستم بلغزد، که مبادا کسی، دوستی، آشنایی، ببیند و بخواند و بفهمد...،ولی این نوشتههای قدیمی را میگذارم تا بماند و حافظهام باشد که بدانم، غمان این ماههای بیاو را چگونه تاب آوردم و تحمل کردم...،
و شاید روزی دوباره باز گردم...، دوباره بنویسم...، و دوباره بخندم...، برایم دعا کنید...، که سخت محتاجم...؛
الان شب شده است...
کم طاقت نشو...
باد می آید...
خسته نشو...
تاریک میشود و تو جلوی پایت را نمیبینی...
باد چیزی را به زمین میاندازد و میشکند...
نترس...
دلخوش باش...
ابر میبارد و ماه میتابد و خورشید گرما میبخشد و فلک به دور خود میچرخد و تو نانی به کف میآوری...
نترس...
دلخوش باش...
گل بابونه از بیآبی میخشکد...
راستی...
خوش باش...
همه بر میگردند...
آنکه رفته است، منم !
تقدیم به او که دوستش دارم «صورتی»
بهترین ها:
بوی خاک باران زده
قدم زدن در یک مزرعه آفتابگردان
دریافت یک هدیه
دعوت شدن به یک جشن
بوی گل های یاس در شب
صدای امواج دریا
نگاه کردن به بارش برف از پشت پنجره
بیست و نهم اسفند
صدای شرشر باران
بوی درخت چنار
و از همه بهتر سلامتی
تقدیم به او که دوستش دارم «صورتی»